هوش هیجانی عبارتند از شناخت و درک کنترل افکار و احساسات و ارتباط دادن مناسب آنها به دیگران طوریکه با دیگران همدلی نموده و این توانایی را به افراد بدهد که با دیگران تعامل کنند. برنامه هوش هیجانی بایست از خردسالی در طول سالهای مدرسه در خانه و در اجتماع آغاز میشود. زمانی که این دسته از برنامههای آموزشی به کودکان ارائه میشود عملکرد تحصیلی آنها رشد میکند. هنگامی که کودکان فاقد قابلیت کنترل آشفتگیهای خود باشند به خوبی نتوانند تمرکز کنند یابشنوند دربرابر تکانشهای خود مقاومت نشان ندهند و در برابر فعالیتهای مربوط به یادگیری احساس مسئولیت نکنند از منابعی که یاریگر پیشرفت تحصیلی آنهاست محروم خواهند شد. برنامههای مبتنی برهوش هیجانی به کودک کمک میکند تا نقشهایشان را در زندگی بهتر انجام دهند شنونده فعالی باشند ودرهای همدلی را گشوده[۴]
3 تا از بدترین تاثیرات منفی طولانی مدت اینترنت بر سلامت انسان
چه داروهای گیاهی برای درمان عفونت واژینال زنان موثر است؟
20 روش/ترفند علمی یادگیری سریعتر دروس (دانش آموزان و دانشجویان)
۶ تا از بهترین راههای گیاهی موثر کوچک شدن شکم بعد از زایمان
مهارتهایی که کودکان برای هوش هیجانی نیاز دارند:
آگاهی نسبت به احساسات خویش
بازشناسی احساسات دیگران
ابراز مستقیم احساسات با بهکارگیری دایره لغاتی از کلمات احساسی
برقراری تعادل میان افکار و شناسایی نحوه تأثیر هریک بر دیگری
حساس بودن در برابر افکار دیگران
آگاهی نسبت به این مسائل که همیشه احساسات درست ابراز نمیشوند
بینش نسبت به زاویه دید ونگاه دیگران (چرا او این کار را کرد)
انعطاف: قدرت دیدن نقطه نظرات متفاوت دیگران
توانایی ایجاد راه حلهای بیشتر
خودآگاهی نسبت به روابط
خودگوییهای مثبت و سازنده
شجاعت برای پذیرش خطر عاشق خود ودیگران بودن
یک انتخاب برای شادبودن و از زندگی لذت بردن
هدفمندی برای دست یابی به سرنوشت خویش برای تفکر سازنده[۵]
اصول هوش هیجانی
توانمندیهای هوش ثابت هستند اما هوش هیجانی میتواند فراگرفته شود یا بهبود یابد. زمانی که کودکان از نظر هوش هیجانی هوشمند شوند، قادر خواهند بود به استعدادهای خود دست یابند دلیل این امر آن است که عملکرد بالای مغز به وسیلهٔ تنش محدود شده بدین سان کودک قادر نخواهد بود که تمرکز کرده و به تفکر بپردازد. کودکانی که یادمیگیرند بهطور مثبت فکر کنند قادر خواهند بود که بر هیجانات سخت خود چیره شوند. یادگیری و حافظه تحت تأثیر هیجانهای شدید قرار میگیرند هیجان میتواند تأمینکنندهٔ سوخت برای یادگیری قلمداد شود.[۶] کنترل کردن و ابراز کردن مناسب احساسات به کاهش مشکلات رفتاری منتهی میشود و نهایتاً به پذیرش بیشتر دیگران کودکانی که هیجان منفی خودشان را به شکل غیرقابل کنترل مثل به هم کوبیدن در و ناسزا ابراز میکنند واکنش منفی دیگران را علیه خود برمیانگیزد. این بازخوردهای منفی دیگران باعث میشود خود ارزشمندی کودکان کاسته شود، کودکان میخواهند که احساس مهم بودن کنند حمایت شوند مورد احترام باشند صدایشان شنیده شود با مشکلات بجنگند و دوست داشته شوند. هنگامی که آنان این احساسات را در خانه و مدرسه تجربه نکنند ممکن است به سمت گروه مخرب رفته تا نیازهای خود را تأمین کنند. مشکلات رفتاری ممکن است نتیجه هوش هیجانی پایین باشد. خشونت نیز ممکن است زاییده احساساتی چون ضعف ناکامی در حاشیه بودن باشد.[۷]
راهبردهای هدایت هیجانی
از انتقاد یا عبارت تحقیرآمیز علیه کودک بپرهیزید. از تشویق و تحسین استفاده شود؛ میتوان برخی از دستورها را نادیده گرفت. تمامی احساسات قابل پذیرش است، نه تمامی رفتارها با دادن انتخاب و احترام به آرزوها کودک را توانمند سازید. خود را بخشی از رویاهای کودک نمایید با اوصادق و صبور باشید. به آنان آگاهی دهید که رفتارشان تحت تأثیر احساساتشان است. از کلمهٔ احساس بسیار استفاده کنید. به (نظرم تو احساس خشم میکنی) از فرزندانتان بخواهید در مورد احساساتش در طی روز باشما صحبت کند[۸]
'جنگ در خانواده' پدر و مادر باید احساسات منفی خود را شناسایی کنند. کودکان میتوانند راهی را که والدینشان با تعارضات مقابله مینمایند، یاد بگیرند. هرگز نباید کودکان به عنوان اسلحه در تعارضات استفاده کرد. یک درگیری خانوادگی اغلب بدتر از تعارض در خانواده است. این حالت منتهی به فاصله گرفتن اعضای خانواده از همدیگر شود. حتی انواع واکنشهای جسمانی چون سردرد و ... بروز میکند[۹]